When it grew dark, a number of colored lamps were lighted وقتی هوا تاریک شد، تعدادی لامپ رنگی روشن کردند the sailors and royal family danced merrily on the deck ملوانان و خانواده سلطنتی با شادی روی عرشه رقصیدند The little mermaid could not help thinking of her birthday پری دریایی کوچولو نمی توانست به روز تولدش فکر کند the day that she rose out of the sea for the first time روزی که برای اولین بار از دریا برخاست similar joyful festivities were celebrated on that day جشن های شادی مشابهی در آن روز برگزار می شد she thought about the wonder and hope she felt that day او به شگفتی و امیدی که آن روز احساس می کرد فکر کرد with those pleasant memories, she too joined in the dance با آن خاطرات خوش، او نیز به رقص پیوست on her paining feet, she poised herself in the air روی پاهای دردناکش، خودش را در هوا نگه داشت the way a swallow poises itself when in pursued of prey روشی که یک پرستو هنگام تعقیب طعمه خود را آماده می کند the sailors and the servants cheered her wonderingly ملوانان و خدمتکاران با تعجب او را تشویق کردند She had never danced so gracefully before او قبلاً هرگز به این زیبایی رقصیده بود
Hinweis: Dieser Artikel kann nur an eine deutsche Lieferadresse ausgeliefert werden.
Hinweis: Dieser Artikel kann nur an eine deutsche Lieferadresse ausgeliefert werden.